دستيابي به يك الگوي صحيح، جهت نحوه برخورد، طراحي و برنامهريزي، به بررسي راهكارها و تجارب داخلي و جهاني در خصوص اسكان غيررسمي نياز دارد واز آنجايي كه تاكنون تمامي مداخلهها در اسكان رسمي كشور در غالب مناطق، راه ناثوابي را پيمودهاند و به جاي كاستن از اثرات اسكان غيررسمي به آن دامن زدهاند، لذا توجه به نمونهها و تجارب داخل كشور و ساير كشورها با تأسي به مطالعات انجام شده در اين زمينه توسط مجامع جهاني و سازمان ملل ضرورت مييابد. از اين رو در اين مقاله به تجارب موفق داخلي و خارجي در نحوه برخورد با اسكان غيررسمي و راهكارهاي تجربه شده در اين خصوص پرداخته ميشود. غالباً اين تجارب رويكردي مشاركتي داشته و سعي در جذب سرمايه گذاري بخش خصوصي در بافتهاي اسكان غيررسمي دارد.
اما نكته شايان توجه در خصوص الگوبرداري از نمونه طرحهاي اجرا شده در ساير كشورها و يا حتي در خود ايران است. استفاده از تجارب سايرين به منزلة كپيبرداري از تجارب اين كشورها و يا حتي تجارب كسب شده در خود ايران، نميباشد. بلكه بايستي در هر منطقه برخورد خاص آنرا مورد تفحص قرار داد. پس استفاده از تجارب به منزله كپيبرداري محض نميباشد، حتي اگر آن نمونهها به لحاظ طراحي و اجرايي نتايج مثبتي را كسب كرده باشند. گاهي بررسي تجارب موفق و كارا در يك كشور يا منطقه خاص ما را به عدم استفاده و به كارگيري از آن تجربه در زمينه بافت مورد نظر رهنمون ميسازد. لذا بررسي تجارب جهاني و داخلي صرفاً بايستي درصدد كسب شيوههاي مختلف آزمودن و جلوگيري از خطاهاي حاصل از نحوه برخورد در بافت مورد نظر باشد. چرا كه عناصر بسياري مبني بر تفاوتهاي منطقهاي وجود دارد. اين تفاوت از زمينهها و شرايط اقتصادي گرفته تا پيشينه قوميتي و غيره گسترش مييابد. در اين مقاله بررسي تجارب حاصله از انتظام بخشي طرحهاي توانمندسازي اسكان غيررسمي غالباً در حيطه كالبد و ارتقاء كالبدي به طور مشخص وارد نشده است.
الف) بررسي تجارب حاصل از اسكان غيررسمي در ايران:
وجود شرايط خاص قوميتي حام بر اسكان غيررسمي اقتصاد آشفته و وجود منابع مالي قابل استفاده در اين بخش، سبب شده كه امكان بهينهسازي اسكان غيررسمي و مساكن افراد ساكن در اين بافتها، بيشتر عملي به نظر برسد. اخيراً طرحهاي توانمندسازي كشور ايران درصد اجتناب از پيامدهاي معلول طرحهاي دولتي در زمينه اسكان غيررسمي بودهاند. اين مساله حداقل به صورت طرحهاي بهسازي جهت ارتقاء محيطي لحاظ گرديدهاند.
1ـ تهيه طرح توانمندسازي در محله جعفرآباد كرمانشاه
اين محله در اثر مهاجرت دهه پنجاه شمسي و سكني گزيدن كم درآمدها پيريزي شد در سالهاي جنگ به دليل مهاجران جنگ زده، رشد يافت. عدم برخورداري اين بافتها از زير ساختهاي شهري و رشد فزاينده مهاجرين سبب كاهش سطح خدمات در اين بخش از شهر كرمانشاه گرديد. دو عامل افزايش گروههاي تهيدست شهري فقدان سياست و برنامههاي حداقلي براي تامين مسكن و اسكان گروههاي كمدرآمد، سبب نابسامانيهاي كالبدي و غيركالبدي شده است. طرح اين محله توسط شركت مهندسي مشاور معماري و شهرسازي و به سفارش سازمان عمراني و بهسازي شكل گرفته. اين طرح راهحل را در مشاركت مدني افراد ساكن و به چالش گرفتن آنها در مطالعات و شكلگيري انجمنها و كانونهاي غيردولتي جستجو ميكند.
محله جعفرآباد در واقع در اراضي مرتفع جنوب شرقي كرمانشاه در اراضي كشاورزي خانواده دولت شاهي شكل گرفته و در اوايل دهه پنجاه توسط يكي از وراث قطعهبندي شده و به اقشار كم درآمد واگذار گرديده است.
عدم ورود زيرساختهاي شهري به اين بخش (به رغم نزديكي اين بافتها به مركز شهر كرمانشاه) به دليل عوامل نامساعد توپوگرافي (پستي بلنديها) و ارتفاع اراضي و عدم توان مالي ساكنان آن بوده است. در اولين طرح جامع شهر كرمانشاه، اين اراضي در خارج محدوده قانوني قرار گرفت و بعد از آن ساخت و سازها به صورت غيرمجاز و غيراصولي (به دليل عدم توان مالي ساكنان) ساخته شد.
اين محله با حدوداً داراي 60 هزار نفر جمعيت و مساحتي حدود 150 هكتار را دربرميگيرد. ساكنان آن غالباً با منشاء روستايي هستند و همبستگي قومي و ايلي خود را در قالب همبستگي محلهاي تداوم بخشيدهاند. به واسطه اينكه طرح اوليه آن توسط مالك پيريزي شده داراي شبكه معابر نسبتاً مناسبي است و كوچههاي باريك در آن به ندرت ديده ميشود. اما قطعات با ابعاد كوچكي تفكيك شده و بعدها فروتر نيز شده است.
صرفنظر از انبارها و كارگاههاي كوچك تفكيك و بستهبندي موارد زائد كه در خيابانهاي اصلي محله مستقرند، فعاليت اقتصادي ديگري كه در داخل محله به چشم ميخورد، شامل فروشگاههاي عرضه نيازهاي عمومي اهالي، معدودي كارگاههاي توليدي سبك ... ميشوند. فروش مرغ زنده از كاركردهاي تجاري در محله است كه در مقياس شهر مشترياني دارد. نسبت مغازهها و كارگاههاي كوچك به جمعيت در مجله جعفرآباد، كمتر از نصف رقم مشابه در ساير محلات شهر است.
وجود يك ناحيه تجاري ويژه عمدهفروشي مصالح ساختماني، چون آهن و كاشي شكل گرفته كه محصول تعالي اقتصادي برخي از جعفرآباديها در سالهاي گذشته است، هم اكنون به عنوان مركز عمده فروشي مصالح ساختماني با شهر كار ميكند. رونق اين محور (خيابان ارتش؛ حدفاصل چهارراه جعفرآباد تا چهارراه رشيد) تجار و سهم چشمگير آن در معاملات مصالح ساختماني در شهر، اين محور را به صورت نماد و چشمانداز ترقي در محله درآورده است.
در سال 1372 بخشي از محله بعلت وجود مسائل حاد بهداشتي زيرساختها و خدمات، تحت پوشش فعاليتهاي ستاد «شهر سالم» قرار گرفت. اين ستاد، فعاليتهايي را در جهت بهسازي انجام داد. اين فعاليتها، علاوه بر ارتقاء سطح بهداشت و كيفيت محيط زيست، آسفالت برخي كوچهها، ايجاد پارك و آغاز ساختمان يك فرهنگسرا را دربرميگرفت اين اقدامات موجبات اميداوري مردم آن محله را فراهم آورد اما به دليل طولاني شدن طرح، كمكم دلسرد شدند. اما در سال 1379 طرح توانمندسازي محله جعفرآباد، با توجه به تجارب حاصله از محلات حاشيهاي زاهدان پيريزي شد. وجه مشخصه اين طرح، بر پايه شرح خدمات پيشنهادي و نگرش كميته راهبردي در سازمان عمران، رويكرد فرابخشي نسبت به فعاليتهاي ضرورت و ظرفيتسازي دستگاههاي استاني براي ارتقاء بهسازي محله در وجوه اقتصادي، اجتماعي و بهسازي كالبدي، استوار بود.
به دليل ساختار همبستگي قومي در آن محله، در اقدامات اوليه براي گسترش بسترهاي مشاركت مردم در طرح توانمندسازي محله، به پيشنهاد ستاد توانمندسازي و با مشاركت شوراي شهر، اهالي 21 نماينده از هفت طايفه را به عنوان نمايندگان خود در شوراي معتمدين معرفي كردند. با گذشت زمان، نمايندگان انتخابي با مشكلات پيش روي در زمينه مذاكرات با ساكنين و اصناف فعال در محله، نحوه جمعآوري سهم مشاركت مردم در اجراي پروژه پايلوت محله (بهسازي كوچهها) و روشهاي مشاركت اجرايي آشنا شدند.
براي تقويت فعاليتهاي مدني در پروژههاي بهسازي محله، امروزه ايجاد يك نهاد قدرتمنند در محله كه مرتبط با ساختار تصميمگيري و مديريت اجرايي در شهر باشد و در عين حال خود را در رقابت با نهادهاي مشابه در ديگر محلههاي شهر براي بهبود شرايط محله احساس كند ضرورت دارد.
در محله جعفرآباد، اقدامات اوليه براي تقويت هماهنگي بين دستگاههاي اجرايي در سطح شهر و جلب همكاري آنها انجام شده است. از اين رو طرح استراتژيك محله جعفرآباد، پيشنهاد تجديدنظر در ضوابط و مقررات ساخت مسكن در طرح جامع جديد شهر براي محله جعفرآباد صورت گرفته است. به گونهاي كه اين ضوابط با مسكن موجود و توان مالي خانوارهاي محله انطباق يابد و پيشنهاد ايجاد تسهيلات ويژه براي پذيرش جوانان ديپلمه در مركز تربيت معلم شهر و هماهنگي براي ارتقاء فعاليتهاي جمعآوري مواد زائد در محله با طرحهاي بازيافت مواد جامد توسط شهرداريها، از موارد ديگر است.
2ـ تجربه اردبيل با رويكرد كنترل اسكان غيررسمي:
در اردبيل مشاور زيستا با رويكرد تجارب جهاني برگرفته از «زمين و خدمات» و «زمين بدون خدمات» به مساله نگريسته است. در اين طرح مشاور در خصوص محدوده قانوني كه عامل شكلگيري اسكان غيررسمي است، به گونهاي ديگر عمل كرده است. همچنانكه ميدانيم خروج از محدوده قانوني كه اجراي طرحهاي شهري در آن محدوده را موظف به رعايت اصول معماري و شهرسازي ميكند، يكي از عوامل شكلگيري اسكان غيررسمي است. اين طرح درصدد است با حذف محدوده قانوني،تجربه شكل گيري اسكان غيررسمي را به صورت پيشگيرانه در كنترل داشته باشد. به همين جهت مشاور پيشنهاد ميكند كه براي شهر محدوده نگذارند. اما به دليل مخالفت مسئولين شهري با اين قضيه، مشاور در صدد تجلي دادن اين ايده به شكل ديگر بر ميآيد. به اين ترتيب، محدوده شهري كه لازم بود گسترش يابد اصلاً گسترش داده نمي شود و همان محدوده قبلي را سرجايش باقي گذارد و در همه جاي حوزه نفوذ شهري به نوعي برنامه ريزي ميكند كه شبكهاي از راهها در كل آن وجود داشته باشد.تا به اين ترتيب از طريق ضوابط، امكان سكونت در خارج محدوده را به صورت برنامه ريزي شده كنترل كند. اين شبكههاي پيشنهادي به نحوي بودند كه بتوانند فاصله مناسب را با شهر پيدا كنند. اين پيشنهاد در صدد است قيمت زمين در حد توان اقشار كم در آمد باشد و در عين حال اسكان غير رسمي نباشد. يعني شكل گيري مناطقي كه با ضوابط خاص ساخته ميشوند. در آنصورت مسئولين شهري اين فرصت را مييابند كه در صورت بروز چنين اتفاقي، تدابير از پيش تعيين شدهاي را اجرا كنند و در عين حال از معضلات خدمات رساني و ساختارهاي شهري مشابه آنچه در گذشته رخ داده جلوگيري كنند. اين زمينها در صورت اجرايي شدن طرح ميتواند حتي به طور فردي يا گروهي در اختيار كساني كه دور هم جمع شدند يا به تعاونيهاي مسكن، واگذار گردد و براي اين مهم ضوابطي نيز تدوين گردد تا بر پايه آن مشخص شود چگونه سكونت در اين مكانها شكل بگيرد و چه كساني ميتوانند آنرا شكل دهند.
جهت عملي شدن اسكان غير رسمي ايجاد مديريت واحد شهري از يك سو و ايجاد شوراهاي محله از سوي ديگر، جهت توانمندسازي و مشاركت امكانپذير خواهد شد.
در اين طرح راهبردي؛ خاطر نشان شده است كه در صورت عدم توجه به اسكان كم درآمدها در سطح كلان، هرگونه اقدام مثبت با ايجاد آلونكهاي جديد، خنثي خواهد شد از اينرو تسهيل شرايط ارتقاي وضعيت اقتصادي خانوارها ساكن در بافت غيررسمي غالباً به سياستهاي كلان اقتصادي و مديريت شهر وابسته است. همچنين تشكيل سازمان ارتقاء محلههاي نابسامان و حاشيهاي در شهرداري، به عنوان يك بازوي اجررايي در سطح محله ضرورت مييابد.
3ـ تجربه حاصل از توانمندسازي اسكان غيررسمي در بندرعباس:
جمعيت شهر بندرعباس در سال 1335، 17710 نفر بوده و براساس آخرين آمار منتشر شده در سال 1379 جمعيت شهر به 330 هزار نفر افزايش يافته است. اين بدان معناست كه جمعيت شهر طي 40 سال گذشته با متوسط نرخ رشد 1/7 درصد، 15 برابر شده است.
ساختار اقتصادي شهر بندرعباس با توجه به بررسيهاي سال 1375 از دوگانگي اقتصاد شغلي حكايت دارد. ويژگيهاي اقتصادي شهر و افزايش بخش غيررسمي در آن، موجب جذب جمعيت بيكار و جوياي كار از تمام نقاط جهان شده است.
مسائل مربوط به قاچاق كالا و ورود غيررسمي اجناس به اين بندر و همچنين حضور گردشگران و ماموران ادارت دولتي، موجب رونق بيشتر اقتصاد حاشيهاي شهر شده كه بهبود نسبي درآمدها در اين بخش را به دنبال داشته و زمينه اسكان و اشتغال موقت مهاجرين را فراهم آورده است.
در بررسيهاي كالبدي ـ خدماتي شهر، به تفاوتهاي بسيار چشمگيري در خصوص محلات غيررسمي نسبت به شاخصهاي شهري بندرعباس برميخوريم. بافتهاي اسكان غيررسمي در اين شهر با توجه به كيفيت نازل ساخت و سازها كه به تبعيت از وضعيت فقر ساكنان آن به وجود آمده از آسيبپذيري بسياري برخوردار است.
برپايه اطلاعات ميداني، اسناد محلي (طرحهاي جامع و تفضيلي شهر) و مطالعات نظري و همچنين مشاوره با مسئولين محلي، حوزه اسكان غيررسمي گروههاي كمدرآمد شهر بندرعباس به 10 حوزه متفاوت تفكيك شده است تا زمينه جهت پرسشگري ميداني و طبقهبنديهاي جزئيتر مهيا گردد.
براي رتبهبندي نواحي از تكنيكهاي تلفيقي استفاده نشده و محلات مورد مطالعه با توجه به هر شاخص رتبهبندي گرديد كه جمع رتبهها، تعيين كننده درجه فقر محلات بود، بر اين اساس فقيرترين محلات به ترتيب عبارتند از:
1ـ دو هزار 2ـ نخل ناخدا 3ـ بهشت زهرا 4ـ پشت شهر 5ـ نايبند
6ـ توحيد 7ـ ايسني 8ـ خواجه عطا 9ـ ششصد دستگاه 10ـ سورو
استراتژي مداخله در بافتهاي اسكان غيررسمي در شهر بندرعباس صرفاً از ديدگاه ارتقاء شرايط كالبدي محلات نبوده است بلكه در كنار ارتقاء كالبدي، ضرورت هماهنگي نهادها در توانمندسازي اجتماعات محل، گوشزده شده است. استراتژي مداخله بيشتر براساس مردم محوري (People - oriented) استوار بوده تا پروژه محوري (Project - oriented). استراتژي مردم محوري مداخله در اين بافتها با عنايت به توانمندسازي، نهادسازي، ظرفيتسازي و با مشاركت مردمي، صورت پذيرفته است.
در خصوص چهارچوب برنامههاي پيشنهادي براساس استراتژي ارتقاء اسكان غيررسمي شهر بندرعباس موارد زير عنوان گرديده است؛ براساس چهارچوب اهداف و استراتژيهاي انتخاب شده براي مداخله در سطح محلات، در حوزه برنامهسازي، بهسازي و ارتقا فيزيكي محلات، توانمندسازي، ارتقاء سطح زندگي گروههاي كمدرآمد شهري از طريق بهبود وضعيت اشتغال، تقويت نهادهاي مدني، ارتقاء خدمات رفاهي، آموزشي و بهداشتي، توسعه زيرساختها، پايداركردن برنامه ارتقاء آن از طريق نهادينه كردن نظام برنامهريزي توسعه و مشاركتهاي مردمي و افزايش ظرفيتهاي توليد مورد توجه قرار گرفته است. هماهنگ سازي برنامههاي يكپارچه شهري، جلوگيري از رشد بيرويه محلات و اصلاح رويههاي موجود مديريت شهري از جمله موارد قابل ذكر در چهارچوب برنامههاي پيشنهادي هستند.
برنامـههـاي پيـشـنهادي عمــوماً دو رويكـرد اسـاسـي، شـامـل باـزدارندگي فعال (Perention Active) و تـوسعه يكپارچه (I ntegrated urban developmont) را دربرميگيرد.
در خصوص پروژههايي كه در پنج سال اول قرار است اجرا شود پروژههاي توانمندسازي كه زود بازده باشند در اولويت قرار گرفته است و بقيه پروژههاي توانمندسازي در چهار سال بعد طراحي شدهاند. اين پروژهها با هماهنگي نهادهاي محلي، نهادهاي ستادي و گروه راهبردي صورد ميپذيرد. در اين راستا در محلات غيررسمي شهر بندرعباس جمعاً 79 پروژه در چهار بخش تاسيسات زيربنايي و كالبدي، توانمندسازي اجتماعي، توانمندسازي اقتصادي و تقويت ظرفيتسازي نهادي تعريف گرديده است كه عبارتند از بهسازي مراكز آموزشي (9 پروژه)، بهسازي مراكز بهداشتي (3 پروژه)، بهسازي مراكز بهداشتي (3 پروژه)، آسفالت معابر (6 پروژه)، روشنايي معابر( 8 پـروژه) و دفع آبهاي سطحي (3 پــروژه) و جمــعاًَ حدود ـ/13430000 دلار جهت سرمايهگذاري در اين محلات پيشبيني شده است.
4ـ توانمندسازي و ساماندهي سكونتگاههاي غيررسمي زاهدان
جمعيت شهر زاهدان در سال 1335، 17 هزار نفر بوده كه اين تعداد در سال 1375 به 430 هزار نفر افزايش يافته است به بيان ديگر در طي چهار دهه جمعيت شهر 26 برابر گرديده است. در دهه 65ـ1355 جمعيت اين شهر از نرخ رشد 64/11 درصدي برخوردار بوده است. از يك سو هجوم روستائيان و شكلگيري شهر در دهههاي گذشته و از سوي ديگر مهاجرت اتباع افغانستان به اين شهر، سبب گرديده شهر زاهدان به ناگاه پذيراي جمعيتي افزون گردد به نوعي كه 9% از مهاجرتهاي استان سيستان و بلوچستان متعلق به شهر زاهدان است. از اين رو به دليل رشد فزاينده جمعيت و امكانات نامناسب اقتصادي، سبب شكلگيري بافتهاي اسكان غيررسمي به اين شهر گرديد.
آنچه كه در بخش اقتصادي در خصوص زاهدان حائز اهميت است توجه به نقش دولت ميباشد. سهم بخش عمومي در كل اشتغال شهر زاهدان از 8/33 درصد در سال 1365 به 1/41 درصد در سال 1375 افزايش يافته است كه در مقايسه با سهم بخش عمومي در اشتغال كل كشور (23 درصد) نشان دهنده نقش غالب دولت در رشد شهر زاهدان است. از اين رو الگوي رشد دولت محور را ميتوان از خصوصيات بارز استان سيستان و بلوچستان و به شدتي بيشتر در شهر زاهدان دانست.
از بررسي اطلاعات آماري در خصوص اشتغال دو نكته زير قابل استنتاج است:
ـ بخش ساختمان به گونهاي غير عادي سهم بالايي از اشتغال را برعهده دارد.
ـ بخش صنعت در شهر زاهدان نتوانسته است سهم پايدار و روبه افزايش از اشتغال شهر را در اختيار داشته باشد. در عوض فعاليتهاي بازرگاني و خدماتي از سهم بالايي برخودارند.
بنابراين ميتوان گفت كه اقتصاد زاهدان بر دو پايه اساسي قرار دارد:
اول: استقرار خدمات دولتي
دوم: فعاليتهاي بازرگاني
به لحاظ كالبدي؛ شهر زاهدان را ميتوان در قالب بخشهاي زير تقسيم كرد:
الف) توسعه و رشد سكونتگاههاي نابسامان و غيررسمي
ب) توسعه شهر در داخل محدوده قانوني
ج) توسعه برنامهريزي شده در خارج از محدوده
روند سابقه سكونت اهالي در اسكانهاي غيررسمي شهر زاهدان از چهل سال پيش از محله بابائيان آغاز ميشود. محلات قديمي غيررسمي شهر زاهدان نظير محله بابائيان، از تفكيك اراضي كشاورزي و در سالهاي قبل از 1350 شكل گرفته است. اما محلات جديدي نظير قاسمآباد در شمال شرقي و در كنار محله شيرآباد رشد يافتهاند. ساكنان سكونتگاههاي جديد غيررسمي يا سرريز جمعيتي محلات قديمي اسكان غيررسمياند و (نظير بابائيان و شيرآباد) و يا مهاجرين جديد به شهر هستند. تركيب سرريز با مهاجرين تازه وارد سبب شده كه ساكنان اين بافتها از ريشه فرهنگي متنوع برخوردار بوده و بافت در هم تنيدهاي از فرهنگهاي مختلف و در عين حال مستقل از هم را به وجود آورند. اين گوناگوني در تركيب با خصوصيات كالبدي و فيزيكي، ساختار دروني ديگري را به وجود ميآورند. اين ساختار دروني باعث گروهبندي اجتماعي در درون محلههاي فوق شده است.
در برخوردي گونه شناسانه به وجود دو نوع سكونت متوجه ميشويم:
الف) سكونتگاههاي خارج از محدده شهر
ب) سكونتگاههاي داخل محدوده شهر
سكونتگاههاي واقع در هر دو بخش به دليل پيشينههاي متفاوت، از خصوصيات متفاوتي نيز برخورارند كه در درون هر يك از اين دو بخش تقسيمبندهاي ديگري را نيز به وجود ميآورند. وجود محلههاي واقع در گروهبندي سكونتگاههاي غيررسمي شهر زاهدان تداوم تاريخ طولاني ناپايدار زاهدان را در خود منعكس ميكند.
در محله شيرآباد كه بزرگترين سكونتگاه آلونكي محسوب ميشود طي عمليات بهسازي كالبدي، حدود 60 محور، به عرضهاي مطلوبي براي تردد سواره و پياده رسيدهاند (شهرداريها: شماره 66:44)
بافت كالبد شيرآباد، همانگونه كه قبلاً عنوان شد، دوگانه است. در بخش قديمي، خانههاي كاهگلي با سقف گنبدي مشابه خانههاي روستايي جنوب خراسان قرار دارد. (يكي از دو طوايف ساكن در آن يعني گرگجين، از جنوب خراسان آمدهاند.)
اما معماري بخشهايي از شيرآباد كه بعداً توسعه يافتهاند، نوع سوم الگوي معماري سكونتگاههاي غيررسمي را تداعي ميكند. (يعني خانههايي كه كاملاً زيرسطح استاندارد و با مصالح دست دوم ساخته شد)، آنهم به دست خود صاحبان و بدون سند و به اعتباري غيرقانوني. نكته جالب توجه اين است كه بخش قديمي كه نمايانگر الگوي روستايي بدون شهري است بالاتر از بخش جديدتر است. چرا كه اساساً بيدوامي مساكن محصول و نتيجه قرار داشتن در معرض خطر تخريب است. در معرض خطر قرار گرفتن معضل عمومي سكونتگاههاي غيررسمي در سرتاسر جهان است. (هفت شهر؛ شماره 10 و 16:9) مساله عدم امنيت در بين ساكنان غيررسمي همواره موجب گريز از پايداري را سبب شده و ساكنان هيچ رغبتي از خود جهت بهسازي، نشان نميدهد.
بهسازي اسكان غيررسمي محله شيرآباد زاهدان، كه با مشاركت مردم، دولت و بانك جهاني صورت پذيرفته به ظن كارشنانان يكي از موفقرين نمونههاي برخورد با چنين بافتهايي است. پرويز پيران تحقيقي براي «سازمان ملل متحد» (دفتر عمران ملل متحد)، در خصوص ترسيم سيماي سكونتگاه غيررسمي شيرآباد انجام داده است. ولي در بخش پاياني به موارد توانمندسازي اين محله در قالب طرح شوراي محله پرداخته است.
ب ـ برخي تجارب به كار گرفته شده در ساير كشورها:
پديده اسكان غيررسمي، معضلي نيست كه صرفا كشور ايران با آن درگير باشد. اغلب شهرهاي بزرگ كشورهاي در حال توسعه در كنار ساختمانهاي خوش آبرنگ، هنوز نتوانستهاند به طور جدي اين مساله را از چهرهايشان بزدانيد. اين پديده به دنبال تحولات جمعيتي در قرن گذشته ابعاد تازهاي به خود گرفته است. در اين مناطق نيز به خاطر همان مسائل مهاجرت از روستا، قيمت زمين و مسكن بالا و ساير دلايل پديده اسكان غيررسمي رشد يافته است.
در سال 1992 در كنفرانس «اجلاس زمين» سازمان ملل، دولتهاي محلي را فراخواند تا جوامع خود را براي محلي نمودن دستور كار 21 آماده كنند. در سالهاي بعد «كنفرانس توسعه و محيط زيست» اين مساله را به طور جديتري دنبال كرد. در اين كنفرانس به رهيافت ارتقاء محيطي با مشاركت مردمي به همراه روشهاي پيشگيرانه، تاكيد شده است.
در اين بخش به چند راه كار در پيش گرفته شده در ساير كشورها كه عمدتاً نتايج مثبي دست يافتهاند اشاره خواهد شد.
1ـ برنامه توانمندسازي و ارتقاء محيطي [pgrading] عمان (اردن) و جاكارتا (اندونزي) عمان:
ـ عمان: هدف «ارتقاء محيطي»، بهبود و رفع مشكلات مناطقي از شهرهاي بزرگ است كه به شكل غيرقانوني، شكل گرفتهاند. اين هدف با كمك دو راهكار به كار گرفته شده است:
الف) تزريق زيرساختها و تسهيلات اجرايي
ب) قانوني كردن مالكيت زمين
اين پروژه (وحدت شرقي) با همراهي دولت، بانك جهاني و بانك مسكن «اردن» تامين مالي گرديد. استراتژي مسئولين شهرداري، از ديدگاه تخريب، به راهبرد توانمندسازي اين مناطق تغيير ماهيت داد.
در اين راستا، ابتدا به بررسي و جمعآوري اطلاعات اقتصادي ـ اجتماعي پرداخت و قوانين و مقررات خاصي را كه در سطح مناسب تعريف شده بودند، نظير اندازه قطعات تفكيكي، كاهش داد و ضوابط و مقررات ساخت را نيز انعطافپذير كرد.
قيمت پرداخت شده به وسيله ساكنان براي هر قطعه زمين شامل هزينه تمام خدمات زيربنايي و زمين بود. وامهاي اعتباري، به اقشار كمدرآمد پرداخت گرديد و در طي مدت بازسازي، متصرفان از محل سكونتشان خلع يد شدند و با كمك همسايگان، محل زندگي خود را به گوشهاي از زمين بعنوان سرپناهي موقتي انتقال دادند و در قدم بعدي اولين اطاق در فضاي باز موجود بنا گرديد و ساكنان به آن منتقل شدند و زاغه اوليه تخريب گرديد و ساير قسمتهاي مسكن جديد در قدمهاي بعدي كاملتر شد.
اين پروژه در تغيير شرايط يك منطقه خودرو به منطقهاي با خدمات شهري، موفق عمل كرد. امروزه ساكنان بافت مذكور نه تنها ترسي از بابت خلع يدشان ندارند بلكه آنها مالك همان زميني هستند كه خانههايشان بر آن ساخته ميشود. افزون بر اينها فعاليتهاي درآمدزا، نظير آموزشهاي حرفهاي، تسهيلات تجاري و بازارهايي براي فروش صنايع دستي ارائه شدند. قابل ذكر است كه اين پروژه در سال 1992 توانست جايزة «آقاخان» را به خود اختصاص دهد. (شهرداريها؛ 59:62).
ـ برنامه توانمندسازي در جاكارتا ـ اندونزي (كامپيونگ): برنامه توسعه كامپيونگ در سال 1969 در جاكارتا شروع شد. اين برنامه به دور از هدف اتوپياي (آرمانگرايي) در ابتدا به نيازهاي اوليه ساكنان «كامپيونگ» نظير امكانات و تسهيلات، توزيع آب، زهكشي و دسترسيها ـ كه ساكنان توانايي تهيه و ساخت آنها را نداشتند ـ تمركز كرد. در طول اين سالها برنامه توسعه كامپيونگ (KIP) در بهبود شرايط سكونتي و ارتقاء محيطي موفق عمل كرد. به همراه توسعه فيزيكي، فعاليتهاي برنامه توسعه [KIP] ساكنان K I P را در سرمايهگذاري براي ارتقاء بخشي خانه و محيط پيرامون تشويق كرد.
روحيه جمعي از طريق مشاركت در ساخت و سازها و جابهجايي تقويت شد. بنابراين با انتقال خدمات زيربنايي به اين مناطق، برنامه K I P در رسيدن به اهداف واقعي خود موفق شد. برنامه توسعه [K I P] اولين پروژهاي در جاكارتا بود كه توانست جايزه معماري «آقاخان» را در سال 1980 و در سالهاي بعدي به خود اختصاص دهد.
پروژه ياد شده سهم عمدهاي از موفقيت خود را مرهون انتخاب اهداف و راهكارهاي اجرايي هستند كه به دنبال بررسي دلايل ايجادي اين مناطق و شناخت دقيق توانايي و ضعف ساكنان آنها به دست آمده است. (شهرداريها؛ 59:62)
2ـ تجربه 6ـ3ـ1 در اندونزي، در جهت بهبود شرايط محيطي:
در سالهاي گذشته، دولت اندونزي با طرحي موسوم به «6ـ3ـ1» تجربهاي در نحوه سكني دادن و بهبود شرايط محيطي، به اجرا گذاشت.
طرح موسوم به «6ـ3ـ1» به اين قرار است كه؛ هر كس ميخواهد يك واحد مسكوني لوكس در نقاط مرفه بسازد، بايستي سه واحد مسكوني ارزانقيمت در بخش اسكانهاي غيررسمي و زيرحد استاندارد، سه واحد ديگر نيز در مناطقي با استانداردهاي متوسط بسازد (البته در هر جايي كه تقاضا براي آن وجود داشته باشد.) اين تجربه به نوعي بازگشت ارزش افزوده واحدهاي گرانقيمت و لوكس شهري به ساير اقشار محسوب ميشود.
اجراي اين طرح در كشور ما، قبل از شكلگيري و نهادينه شدن حوزههاي عمومي و شركتهاي بخش خصوصي در زمينه ساخت و ساز امكانپذير نخواهد بود. اجراي اين طرح نيازمند متوليان بخش عمومي و خصوصي است و گرنه اشخاصي كه به ساخت تك بنا جهت كسب سود اقدام ميكنند، قادر به انجام اين كار نخواهند بود. عليرغم مساله فوق در صورتي كه اين قضيه اجرايي بشود، تحرك در ساخت و ساز مسكن، صرفاً به مناطقي خاص از شهر منحصر نخواهد شد.
3ـ طرح موسوم به سكونتگاه خداوند در كراچي ـ پاكستان
اين طرح كه در كراچي پاكستان تجربه شده است؛ در واقع ابتكاري دولتي است كه از جنبههاي مثبت بخش رسمي و غيررسمي استفاده كرده است؛ دولت با توجه به اين راهكار ميتواند علاوه بر پاسخگويي به مسكن «آلونك نشينان»، از شكلگيري اسكانهاي غيررسمي نيز جلوگيري كند. مدير «اداره عمران» آن زمان «حيدرآباد» دريافت مسكن «گلشن شهباز» كه در بزرگراهي بين كراچي و حيدرآباد قرار گرفته بود عملاً خالي از سكنه مانده است و اين در حالي بود كه بسياري از كارگران يك منطقه صنعتي در چند «حلبيآباد» زندگي ميكردند. همين مساله مدير «اداره عمران حيدرآباد» را برآن داشت كه زمينهاي اين طرح مسكن را به ساكنان حلبيآباد (كاچيآباد به قول پاكستانيها) واگذار كند. (به نقل از سحر علي، شهرداريها؛ 49)
وي از قدرت خود استفاده كرد و زمينهاي طرح مسكن را به سكونتگاههاي افراد كمدرآمد، اختصاص داد و طرح موسوم به سكونتگاه «خداوند» را ابداع كرد. افراد كم درآمد ميتوانستند به صورت قانوني به ساخت مسكن در اين مكان اقدام كنند. او به جاي اينكه ساكنان را ملزوم به ارائه طرحها و نقشههاي دقيق كند، آنها را تشويق ميكرد كه ساخت و ساز را آغاز كنند و مساعدتهاي فني را هم در صورت نياز ارائه داد. به اين ترتيب، خانواده ابتدا زندگي خود را در يك سرپناه موقتي آغاز ميكردند اما به تدريج، اين سكونتگاه موقتي همگام با گسترش امكانات مالي، به يك مسكن دائم تبديل ميشد و ساختاري واقعي و داراي جو ثبات و دوام را به خود ميگرفت (همان منبع).
اين طرح در واقع از سياست «زمين با خدمات» تبعيت ميكند كه به شكل محلي و با توجه به شرايط مكاني، منطبق شده بود. مانع اصلي عدم شكلگيري، ابدعاتي نظير سكونتگاههاي خداوند توسط مديران منطقهاي در خصوص اسكانهاي غيررسمي، عدم وجود نهادي ثابت و در عين حال واحد، در سيستم شهري است. چنين نوع آوريها و ابداعاتي صرفاً با وجود مديريت واحد شهري در كشور مقدور خواهد شد و به مانند ساير موارد شهر تمامي طرحها، (سيستم ارتقاء اسكان غيررسمي) بايستي با رويكردي فرابخشي و در عين حال محلي صورت پذيرد.
نتيجهگيري:
بررسي مطالعات و طرحهاي پيشنهادي در مناطق ياد شده، بيانگر اين دو نكته قابل توجه است: الف) مواجه با اسكان غيررسمي از روشهاي تخريبي به روشهاي ارتقاء محيطي و توانمندسازي تغيير ماهيت داده است. ب) رسميت بخشيدن و به رسميت شناختن اسكان غيررسمي به عنوان پسزمينة تمامي موارد ياد شده در اين مقاله به عينه مشهود است.
از سوي ديگر در مواجه به اسكان غيررسمي و طرحهاي ارائه شده توجه به دلايل پيدايش و گسترش آن و ارائه راهحل در اين خصوص به اندازة ارتقاء محلات موجود حائز اهميت است چرا كه بدون شناسايي و از بين بردن اين عوامل، مسأله اسكان غيررسمي به قوت خود باقي خواهد ماند.
مراجع:
ـ شهرداريها شمارههاي (62، 50، 46، 32، 56، 61، 31، 57، 26، 35، 51).
ـ مديريت شهري شمارههاي (2، 10)
ـ هفت شهر شمارههاي (9، 10، 8، 7)
ـ توانمندسازي و ساماندهي سكونتگاههاي غيررسمي شهر كرمانشاه، سازمان عمران و بهسازي، 1381.
- توانمندسازي و ساماندهي سكونتگاههاي غيررسمي، بندرعباس، سازمان عمران و بهسازي، 1381.